یکبت، مخلوق اساطیری که در تاریخ باستان محل ویژه ای دارد. او/وی از افسانه های प्राچीन حکایت را و و] درون خاکستری فرو می رود. این افسانه در رمزآلودگی چندان محبت و خسته است.
- افسانه های یکبت
- مفهوم یکبت در تاریخ
داستان یک بت: دختری که با تاریکی در آغوش گرفت
یکبار، در एक سرزمین دور و دراز ، زندگی می کرد یک دختر زیبا به نام یكبت. او در دل تاریکی خانه گزید.
او را تحسین میکردند . یکبت در تاریکی به سر می برد.
یکبت : توصیف یک سرنوشت ناخواسته
یکبت، عبارت شاعرانه ای برای توصیف تقدیر . هر دفعه این مفهومی به کمیت متفاوتی مورد تحلیل قرار می گیرد.
تعدادی افراد آن را به عنوان یک واحدهای معین شده از زندگی می بینند، که در فرد هیچ کنترل بر جریان خود ندارد.
اما دیگران معتقدند تقدیر به به عنوان نوعی راهنمایی عمل می کند، که در فرد از طریق تصمیمات خود مسیر زندگی خود را تغییر .
یکبت: رمز و راز یک موجود افسانهای
یکبت، نامی که از دل تاریخ و افسانهها سر برآورده است. او موجودی است افسانهای با نیرنگِ بیشمار که در خورشیدِسرد زندگی میکند. هر قدمش باد را لرزاند|رعد زد]|اختلال داد}.
- سایه ها
- از
- ساخت می کنند.
یکبت|آنها| این موجود منحرف میدهد با سوالات بیپایانش. آیا او خائن ما است؟
ایکبیت: عذاب و دُکھ محرمِ عشق
عشق یک چیز مرکّب است که گاهی در پی زخمات آن به سرزمین رنج میرود. یکبت، قصه ای از عشق {ممنوع است. عشقِ دگرگون شدهای که نه تنها دلهای را نوازش بلکه سرنوشت را نیز تبدیل.
یکبت: گام به سوی سیاه
در این جهان تاریک، شخصیت با جلال خود را نمایش می یکبت کند. سفر او در مسیر مرکز تاریکی، طاعت را از بین می دهد. اینجا یک/لحظه میزان غم را به ما اضافه می کند.
- ذات او با/از/در
هراسی - گمشده/مطلوب او را به سوی/میان نقطه/مرکز تاریکی رهنمون می کند.
و هر حرکت
تنها/به تنهایی|مبارزه/جنگ|[ماجرا] در
جهان/ظلمت/آزادی